ترس مهندسی شده: چگونه عملیات اطلاعات نادرست اسرائیل با هوش مصنوعی، ایرانیان و جامعه ما را هدف قرار داد
ترس، تفرقه و بدبینیای که در سالهای اخیر در جامعه ایرانیـآمریکایی ما گسترش یافت، هرگز طبیعی نبود. این احساسات مهندسیشده بودند.
تحقیقات تازه از Citizen Lab در دانشگاه تورنتو و رسانهی اسرائیلی هاآرتص آنچه را بسیاری از ایرانیان و ایرانیـآمریکاییها سالها گمان میکردند تأیید کرد: یک عملیات تأثیرگذاری سازمانیافته دولتی، با استفاده از هزاران حساب جعلی و هوش مصنوعی، برای دستکاری گفتوگوهای ایرانیان و ایرانیـآمریکایی در فضای مجازی طراحی شده است. اکنون میدانیم که این عملیات با بودجه و هدایت اسرائیل انجام میشده است.
واقعیتی ساختگی: هدف قرار دادن ایرانیان در سال ۲۰۲۵
یافتهها نشان میدهند که این عملیات یک جنگ روانی هماهنگشده بود که در جریان جنگ ژوئن ۲۰۲۵ با هدف تأثیرگذاری بر ایرانیان و سوق دادن آنها به اقداماتی خطرناک انجام شد. حسابهای جعلی با ظاهر ایرانی، ویدیوها و پستهای تولیدشده با هوش مصنوعی منتشر کردند تا مردم را به شورش تحریک کنند. این فعالیتها با عملیات نظامی اسرائیل همزمان بودند.
یکی از برجستهترین نمونهها، ویدیوی دیپفیکی بود که انفجاری ساختگی در زندان اوین تهران را نشان میداد. این ویدیو پیش از آنکه خبرنگاران بتوانند جعلی بودنش را تایید کنند، در سراسر جهان پخش شد. در کنار این دروغها، این کارزار با تقویت صدای سلطنتطلبان و برجستهسازی رضا پهلوی، در تلاش برای مشروعیتبخشی به ایده تغییر رژیم از طریق زور بود.
تحقیقات نشان دادند این شبکهها به پیمانکاران خصوصی مرتبط با دولت اسرائیل بازمیگشتند. هدف آشکار بود: ایجاد ناآرامی در داخل ایران، تفرقه در میان ایرانیان خارج از کشور و عادیسازی جنگ و مداخله خارجی. عملیات سال ۲۰۲۵ علیه ایرانیان در داخل کشور، نسخهای از همان طرحی بود که پیشتر در سال ۲۰۲۲ علیه جامعه دیاسپورا به کار رفته بود تا آن را دچار شکاف و اختلاف کند.
نسخهی تمرینشده؛ حمله به جامعهی مهاجر در ۲۰۲۲
در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲، همین تاکتیکها به کار گرفته شدند تا جامعهی ایرانیان در تبعید را چندپاره و صدای مخالفان جنگ را خاموش کنند.
گزارشی از گروه Social Forensics نشان میدهد شبکههای مرتبط با اسرائیل، با انتشار شایعات و حملات هماهنگ آنلاین، علیه فعالان، روزنامهنگاران و نهادهای جامعهی مدنی ایرانیـآمریکایی عمل کردند. این فقط دادههای آماری نبود، ردّ مستقیم تهدید، ترس و خشونت واقعی بود.
در گزارش Politico آمده که بسیاری از فعالان با پیامهای تهدیدآمیز فارسیزبان روبهرو شدند — از تهدید به قتل گرفته تا تهدید به تجاوز. یکی از آنها نوشته بود: «پیدات میکنم و زنده زنده میسوزانمت.»
برخی حتی آدرس خانهی قربانیان را منتشر کردند.
حسابهای جعلی دیگر، به شکل سازمانیافته صداهای ضدجنگ را هدف میگرفتند و در عوض، پیامهای تند و جنگطلبانه را تبلیغ میکردند.
الکس شمس در نشریهی Boston Review توضیح داده که چطور این حسابها، صدای حامیان دیپلماسی را خفه و پروفایل رضا پهلوی را تقویت کردند.
نیویورک تایمز هم گزارش داد که در حالیکه بیشتر ایرانیان درون و بیرون کشور مخالف جنگ بودند، برخی چهرههای خاص در دیاسپورا از فضای بحران برای پیشبرد اهداف نظامیگرایانه استفاده کردند.
روزنامهنگار فرناز فصیحی بعدها گفت افشاگریهای سال ۲۰۲۵ هاآرتص دقیقاً همان چیزی را ثابت کرده که خودش از سال ۲۰۲۱ تجربه کرده بود: یک کارزار تخریب سازمانیافته علیه هر صدای مستقل.
نگار مرتضوی هم از آزارهای مداومی گفت که تا حد تهدید به بمبگذاری در یکی از نشستهایش در دانشگاه شیکاگو پیش رفت.
حتی سیاستمداران هم در امان نماندند. داریـا فریور، نماینده مجلس ایالت واشنگتن، گفت در بحبوحهی همان حملات، در آستانهی مراسم سوگندش، تهدید به مرگ شد.
چیزی که آن روزها «توهم» یا «بزرگنمایی» خوانده میشد، حالا با سند و مدرک اثبات شده است. زنان، جوانان و اقلیتهای جنسی ایرانیـآمریکایی بیشترین هدف این حملات بودهاند.
هدف خاموشی بود، نه گفتوگو
سالها به ایرانیان گفته میشد که اقلیتی از آنان از جنگ انتقاد می کنند و طرفدار دیپلماسی اند. اما حقیقت برعکس است.
بر اساس نظرسنجی سال ۲۰۲۵ نایاک و مؤسسه YouGov، اکثریت ایرانیـآمریکاییها خواهان صلح و گفتوگو هستند، نه جنگ و دخالت خارجی.
کارزارهای دروغپراکنی هیچوقت دنبال بحث و گفتوگو نبودند. هدفشان این بود که صداهای مخالف را خسته کنند، منزوی سازند، و از میدان بیرون کنند تا فقط صدای جنگطلب ها باقی بماند.
این بازیگران با سوءاستفاده از زخمهای تاریخی تبعید و سرکوب، جامعهی ما را علیه خودش تحریک کردند — تا خانوادهها، دوستان و گروهها به هم بیاعتماد شوند.
نتیجه روشن است: جامعهای پراکندهتر، ناتوانتر در مقابله با خطر جنگ و دخالت خارجی.
بحرانی فراتر از ایران
این فقط مشکل ایرانیان نیست. همان شبکههای جعلی، وارد سیاست داخلی آمریکا هم شدهاند و گفتوگوهای کنگره و رسانهها را تحریف میکنند؛ صداهای تند و حاشیهای را بالا میبرند و دیدگاههای معتدل ایرانیـآمریکایی را حذف میکنند.
این روند خطرناک است. همانطور که گزارشها نشان دادهاند، اسرائیل به برخی تولیدکنندگان محتوا تا روزی ۷ هزار دلار میپردازد تا محتوای ضد فلسطینی بسازند؛ کارزارهای علیه ایرانیان هم ادامهی همین سیاستاند — شکل تازهای از تبلیغات دولتی در خدمت توجیه جنگ.
ورود هوش مصنوعی و دیپفیکها، مرحلهای جدید در جنگ اطلاعاتی است. آنچه امروز علیه ایرانیان اتفاق میافتد، تصویر کوچکی است از جنگهای اطلاعاتی آینده — دروغهایی در مقیاس صنعتی، شخصیسازیشده و خودکار که میتواند کل یک جامعه را تسخیر کند.
این فقط موضوع سیاست خارجی نیست؛ موضوعی مربوط به آزادی بیان، امنیت و حقوق مدنی است.
حقیقت آشکار شده است
سالها ایرانیان و نهادهایی مثل نیـاک که هم مخالف جنگ و هم منتقد نقض حقوق بشر در ایران بودند، با دروغ و تخریب هدف گرفته شدند.
کارشناسان و روزنامهنگاران زن با حملات هماهنگ، از میدان بیرون رانده شدند. اما حالا دیگر شواهد انکارناپذیر است: این حملات واقعی بودند، سازمانیافته و با بودجهی دولتی.
سؤال حالا این است که با این آگاهی چه میکنیم؟
دیگر نمیشود این موضوع را بیاهمیت دانست. این عملیاتها بخشی از جنگهای قرن بیستویکماند؛ جنگهایی که با دروغ آغاز میشوند.
جامعهی ایرانیان خارج از کشور یکی از مهمترین صداهای ضدجنگ و حامی گفتوگو است — و دقیقاً به همین دلیل هدف قرار گرفته است.
اما ما نباید اجازه دهیم نیروهای جنگطلب، از رنج مردم ایران برای توجیه بمبارانهای بیشتر استفاده کنند.
حقیقت حالا روشن شده؛ وظیفهی ما این است که نگذاریم دوباره دفن شود.
RESOURCES
Report on BBC Persian (فارسی)
Report on Radio Farda (فارسی)
Euro News Persian (فارسی)
BBC Persian (فارسی)
Nour News (فارسی)